.
.
.
سلام 40
.
تا جوابم را به گرمی نشنوم، دایم سلامت میکنم
.
.
باران بابا
.
سلام ، من بارانم و سعی می کنم از این پس, اشعار پدر بزرگم ، قاسم درخشان مهر متخلص به درخشان را با شما به اشتراک بگذارم . ضمنا برای شنیدن غزل با صدای بابا قاسم روی قلب سبز کلیک نمایید .
لطفا در صورت استفاده از غزلها اسم و آدرس را حتما ذکر فرمایید
.
.
« هلا مادر »
.
تـو رفتی مـادر امـا ، گر چه خوشحـالی ز رفتن
.
خبـر داری چه دلهـایی ، به سـوگ تـو نشستن
.
چنـان رفتی کـه پـروانه ، به سـوی شمع کوچید
.
فضـاهـای سکـوت و سـرد خـانه ، در شکسـتن
.
نه امیدی به خوشحـالی ، نه شـادی مانده برجـا
.
تمـام حلقـه هـای زنـدگی ، از هـم گسـستن
.
کسـی دانـد چـرا بایـد ، بـه دنیـا پـا گذاریم
.
و یـا چشـم از جهـان و ، آدمـی بایـد بشستن
.
کـه میـداند اگر مـادر نبود ، دنیـا چه سان بود
.
بدانیـد مـادر است ، سـر منشاء هـرگونه زیستن
.
ولـی نفـرین و صـد نفـرین ، به دیـای فریبـا
.
که بایـد آخـرش از مـادران هم ، دسـت شستن
.
هر از گاهـی ، جـوانی بنگـرد داغ عـزیـزی
.
درخشـان آسمان را، دیده است ابـری بـه رُستن
.
هـلا مـادر کجـا رفتـی ، کـه مـن تنها نشستم
.
مگـر بد دیـده بـودی ، ره بجُستی سوی جَستن
.
-----------------------------------------
خدا باشد نگهدارت، که تنها اوست دادارت
.
لطفا پس از شنیدن و یا خواندن غزلها، در انتهای
.
هر غزل نظر دهید
.
..
سلام 39
.
تا جوابم را به گرمی نشنوم، دایم سلامت میکنم
.
.
باران بابا
.
سلام ، من بارانم و سعی می کنم از این پس, اشعار پدر بزرگم ، قاسم درخشان مهر متخلص به درخشان را با شما به اشتراک بگذارم . ضمنا برای شنیدن غزل با صدای بابا قاسم روی قلب سبز کلیک نمایید .
لطفا در صورت استفاده از غزلها اسم و آدرس را حتما ذکر فرمایید
.
.
« سنگ ساحل »
.
سـاحل امـن دلـم ، از عشـق تـو توفـان گرفت
.
شن ز ساحل شد روان،دریای غم هم جـان گرفت
.
آب راکـد مانده را ، امـواج خشـم آگین هجـر
.
می زند بر سنگ ساحل،کف ز آن سامـان گرفت
.
بـاد و باران چـون به هم ، آمیختند در یک زمان
.
آبها آشفتـه شـد ، آخـر سـکوت پایـان گرفت
.
مـاهی امیـد جانـم ، میـگریخت از ترس جـان
.
گوییـا وحشـت زده ، آن نازنیـن عصیـان گرفت
.
مـن پریشـان گشـتم از ، دریـای مـواج درون
.
کوسه های هجـر و غم،در جان بی بنیـان گرفت
.
سـنگها غلطیـده بـودنـد ، در مسـیر تنـد آب
.
می شکسـتند دست و پایم ، دیده ام بـاران گرفت
.
تند باد زندگانی، ای درخشـان بیش از ویران کند
.
از مسـیرش دور شـو، بنگر ز نو بـوران گرفت
.
-----------------------------------------
خدا باشد نگهدارت، که تنها اوست دادارت
.
لطفا پس از شنیدن و یا خواندن غزلها، در انتهای
.
هر غزل نظر دهید
.
.
.
.
سلام 38
.
تا جوابم را به گرمی نشنوم، دایم سلامت میکنم
.
.
باران بابا
.
سلام ، من بارانم و سعی می کنم از این پس, اشعار پدر بزرگم ، قاسم درخشان مهر متخلص به درخشان را با شما به اشتراک بگذارم . ضمنا برای شنیدن غزل با صدای بابا قاسم روی قلب سبز کلیک نمایید .
لطفا در صورت استفاده از غزلها اسم و آدرس را حتما ذکر فرمایید
.
.
« دروازه قرآن »
.
امشـب هوای دیدنت ای گل ، بچمـران گرفته دل
.
چمـران نشد ، جوار خواجوی کرمـان گرفته دل
.
من منتـظر نشسـته و ، چشـمم بـه سـوی توست
.
جـایی بـرای تـو ، به دروازه قـرآن گرفته دل
.
دسـتم نمـی رسـد بـه تـو ، جـانا خـودت بگو
.
در شـاهچـراغـم و ، نـوری ز ایمـان گرفته دل
.
اینجـا بمـانم از بـرای تـو ، که باران اشک چشم
.
اینـگـونه همـره فـواره ی ، چمـران گرفته دل
.
امشـب دلـم چــرا ، بـه آتش کشـیـده بـاز
.
شاید نشان ز دیدن ارگی، چـو زنـدان گرفته دل
.
در شهـر و هـر مکـان ، هسـت از شمـا نشـان
.
گویـا هـوای رفتن جایی ، چو زرقـان گرفته دل
.
زان رو دو نـرگس مستت ، به مـا نـگه نمی کنند
.
شـاید سـراغی ز دریاچه ی ، پریشـان گرفته دل
.
قلب کـه را، نشان گرفته ای ، به چشمان خویشتن
.
دانـی کـه بی حضـورتـان ، عصـیان گرفته دل
.
در مسـجد جـامع عتیـق ، کـرده ام نمـاز و باز
.
اینک هـوای رفتـن، گـود عـربـان گرفتـه دل
.
حافـظ ، امیـد دلـهای بی شکـیب هم ، رفته ام
.
گویـا سـراغ جهـان نمـا و ، بستـان گرفتـه دل
.
نعشـم به هفت تنـان مبر درخشـان، که چهل مقام
.
قبـلاً چـو بـوده دل،خویم بدان مکان گرفته دل
.
-----------------------------------------
.
خدا باشد نگهدارت، که تنها اوست دادارت
.
لطفا پس از شنیدن و یا خواندن غزلها، در انتهای
.
هر غزل نظر دهید
.
..
سلام 37
.
تا جوابم را به گرمی نشنوم، دایم سلامت میکنم
.
.
باران بابا
.
سلام ، من بارانم و سعی می کنم از این پس, اشعار پدر بزرگم ، قاسم درخشان مهر متخلص به درخشان را با شما به اشتراک بگذارم . ضمنا برای شنیدن غزل با صدای بابا قاسم روی قلب سبز کلیک نمایید .
لطفا در صورت استفاده از غزلها اسم و آدرس را حتما ذکر فرمایید
.
.
« مجنون »
.
منـم مجنون ، منـم مجنون صـحراگرد صحرایی
.
منـم آشفته در، دنیای عشـق و شـور و شیدایی
.
منـم سرگشته مخموری ، که دایم دیده رنجوری
.
بدنبال صراحی میروم هر دم،هوای عشق رویایی
.
منـم مشهور،منـم مشهور عشق لیـلی چون حور
.
ولی افسوس و صد افسوس،امـان از درد تنهایی
.
منـم عاشـق، منـم رسـوا، منـم تنها تر از تنها
.
رُخم زرد و تنم سرد است،که درگیـرم به رسوایی
.
به هرشـهر ودیـارم مـن ، قراری بی قرارم مـن
.
نبیند چشـم مـن جز او، به هر سویی و هر جایی
.
خدایا چهره اش زیباست،نگاهش دلکش و گیراست
.
دلش سنگین رخش رنگین،قدش چون سرو رعنایی
.
چه بی درمان شده دردم،ازین اوضاع بی سامان
.
کـه خواهد کرد درمـانم ، بجـز آن یـار سینایی
.
درخشـان میشود مجنـون ، مـن مجنون پی لیلی
.
چـه راهی تا کنـم پیـدا ، مهی در چاه صحرایی
.
-----------------------------------------
خدا باشد نگهدارت، که تنها اوست دادارت
.
لطفا پس از شنیدن و یا خواندن غزلها، در انتهای
.
هر غزل نظر دهید
.
.
...
سلام 36
.
تا جوابم را به گرمی نشنوم، دایم سلامت میکنم
.
.
باران بابا
.
سلام ، من بارانم و سعی می کنم از این پس, اشعار پدر بزرگم ، قاسم درخشان مهر متخلص به درخشان را با شما به اشتراک بگذارم . ضمنا برای شنیدن غزل با صدای بابا قاسم روی قلب سبز کلیک نمایید .
لطفا در صورت استفاده از غزلها اسم و آدرس را حتما ذکر فرمایید
.
.
« همچون زندگی »
.
ای دو چشـمت جلوه گـاه ، چشـم های این وآن
.
هر دو زلفت چون کمنـد، بردست وپـای این وآن
.
بوی تـو در هر مکان پیچیـده ، همچـون زندگی
.
زنـدگـی آغـاز می گـردد ، هـوای ایـن وآن
.
درد و رنجـی کادمی در سالها ، خـود دیده است
.
می شـود دیـگر پـریشـان ، در دوای این وآن
.
گر گـل سرخ خراباتی کند جلوه گری ، با مـا بگو
.
با حدیث حسن رویت ، میشوم من رهنمای این وآن
.
همچـو سـروی سالهای در بوسـتان ، سردار وار
.
سرو قدت سرفرازی کرده است بر باغهای این وآن
.
نخل سبز خاطراتت را ، چه پر بار دیده ام در یادها
.
میـوه هایت گـرم و شـیرین است، برای این وآن
.
هر درختی میوه بسـیار است سر فرود آرد زمیـن
.
این درخشـان بین که خم گشته ، به پـای این وآن
.
-----------------------------------------
خدا باشد نگهدارت، که تنها اوست دادارت
.
لطفا پس از شنیدن و یا خواندن غزلها، در انتهای
.
هر غزل نظر دهید
.