.
.
.
سلام 94
تا جوابم را به گرمی نشنوم، دایم سلامت میکنم
.
.
.
باران بابا
.
سلام ، من بارانم و سعی می کنم از این پس، اشعار پدر بزرگم ، قاسم درخشان مهر متخلص به درخشان را با شما به اشتراک بگذارم . ضمنا برای شنیدن غزل با صدای بابا قاسم روی قلب سبز کلیک نمایید .
لطفا در صورت استفاده از غزلها اسم و آدرس را حتما ذکر فرمایید
.
.
« دلبر شیرین »
.....
کاش آن دلبر شیرین، که بلای دل ماست
.....
لحظه ای مهر به ما داشت و،ما را میخواست
.....
ما ز آشفتگی عشـق، به گرداب بلائیم و لیک
.....
وی ز بی مهری خود،هیچ نگفت حرفی راست
.....
زرد بَـرگیم بـه پـائیز غمش، سـرگردان
.....
که توقف نتوان کرد ، چو توفان بلاست
.....
ما گرفتار و زمین گیر و، هوایی نشویم
.....
او چو پروانه که دایم بپرد، روی هواست
.....
دل بیچاره اسیر، غم خویش است کز آن
.....
روز و شب دست دعایش،سوی درگاه خداست
.....
گر که دیوانه و زاریم ، دگر ترسی نیست
.....
که همین زاری ما ، علتی از جور و جفاست
.....
روزگاری که درخشان، به سرش شوری داشت
.....
یک نفر داشت که اکنون، شبه اش پا برجاست
.....
------------------------------------
.
خدا باشد نگهدارت، که تنها اوست دادارت
.
لطفا پس از شنیدن و یا خواندن غزلها، در انتهای
.
هر غزل نظر دهید
.
برای دیدن رباعیات بابا قاسم میتوانید از وبلاگ زیر
.
دیدن فرمایید
.
.