( سیمرغ عاشق )   -----------------------------------------------(  Simorgh ashegh )
( سیمرغ عاشق )   -----------------------------------------------(  Simorgh ashegh )

( سیمرغ عاشق ) -----------------------------------------------( Simorgh ashegh )

خاطرات بابا قاسم

سلام هشتاد و نه

.

.

.


سلام 89

 

تا جوابم را به گرمی نشنوم، دایم سلامت میکنم

.

.

    

.

باران بابا

.

سلام ، من بارانم و سعی می کنم از این پس، اشعار پدر بزرگم ، قاسم درخشان مهر متخلص به درخشان را با شما به اشتراک بگذارم . ضمنا برای شنیدن غزل با صدای بابا قاسم روی قلب سبز کلیک نمایید .

لطفا در صورت استفاده از غزلها اسم و آدرس را حتما ذکر فرمایید

.

.

«  رد پا  »

.....

بر سر سفره ی احساس تو، گر جایی بود

.....

یا درون دل تو ، رد کف پایی بود

.....

خاطرات رفته ات را ، بـه مرور یادی کن

.....

ذهنت ار ، یاد مرا شورش و بلوایی بود

.....

هیچ کس یاد ندارد ، که ز تو دردی هست

.....

که درون دل من ، عشق و تمنایی بود

.....

من نمی گویم و ، تنها تو خودت می دانی

.....

کار من، کار دل و ، قصه ی شیدایی بود

.....

گرچه چون من، تو بسی دلبر و دلدارت هست

.....

با خبر باش در آنان،  همه رسوایی بود

.....

سالها بی تو ، دراین دخمه ی غم می پوسم

.....

باز اگر در تن و جان ، بعد توام نایی بود

.....

دوش می گفت درخشان که هنوز ، در دل تو

.....

یادگاری ز من و ، قصه ی تنهایی بود

..........

---------------------------------------------

.

                  خدا باشد نگهدارت، که تنها اوست دادارت 

 


.

لطفا پس از شنیدن و یا خواندن غزلها، در انتهای

.

هر غزل نظر دهید  

. 

برای دیدن رباعیات بابا قاسم میتوانید از وبلاگ زیر

.

دیدن فرمایید

.

http://babaghasem.blogsky.com

 

  .

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.