.
.
.
سلام 85
تا جوابم را به گرمی نشنوم، دایم سلامت میکنم
.
.
.
باران بابا
.
سلام ، من بارانم و سعی می کنم از این پس، اشعار پدر بزرگم ، قاسم درخشان مهر متخلص به درخشان را با شما به اشتراک بگذارم . ضمنا برای شنیدن غزل با صدای بابا قاسم روی قلب سبز کلیک نمایید .
لطفا در صورت استفاده از غزلها اسم و آدرس را حتما ذکر فرمایید
.
.
« عروس تازه »
.....
منم آن خانه نشینی، که دلش ز غـم شکسته
.....
چه کنم ز دوری تو، دل من عزا نشسته
.....
من و شوره زار بی بر، به سرم تنور خورشید
.....
تو برس به داد قلبم، ای عروس تازه رُسته
.....
چه گناه کرده بودم، که بریده ای ز من دل
.....
تو بگو به من نگارا، تو چرا لبت ز قصه بسته
.....
چه خبر نداری از من، که دلم پی ات روانست
.....
مگریز غزال وحشی، که زمان، ز من گسسته
.....
نکنی چرا نگاهی، چو نسیم صبحگاهی
.....
گذرد گل از بیابان ، دانه دانه، دسته دسته
.....
بکجا روانه گشتی ، به کدام قلب شیدا
.....
شده اقبال که اکنون، ز حضور تو خجسته
.....
من و تو چه شاد بودیم، ای پریوش بهشتی
.....
ما به مقصد نرسیده، گشته ای چنین تو خسته
.....
ز چه رو همیشه بازست، در خانه ی درخشان
.....
نه کند امید دارد ، تو روی، که در نبسته
.....
---------------------------------------------
.
خدا باشد نگهدارت، که تنها اوست دادارت
.
لطفا پس از شنیدن و یا خواندن غزلها، در انتهای
.
هر غزل نظر دهید
.
برای دیدن رباعیات بابا قاسم میتوانید از وبلاگ زیر
.
دیدن فرمایید
.
.