سلام هشتاد
.
.
.
سلام 80
تا جوابم را به گرمی نشنوم، دایم سلامت میکنم
.
.
باران بابا
.
سلام ، من بارانم و سعی می کنم از این پس، اشعار پدر بزرگم ، قاسم درخشان مهر متخلص به درخشان را با شما به اشتراک بگذارم . ضمنا برای شنیدن غزل با صدای بابا قاسم روی قلب سبز کلیک نمایید .
لطفا در صورت استفاده از غزلها اسم و آدرس را حتما ذکر فرمایید
.
....
« حدیث تازه »
....
صدای سحرآمیزی، زساز تو، صفای تازه ای دارد
....
سکوت و سازش سـیمین بران، اندازه ای دارد
....
شب وشعر وشراب و شور و اینجا شورشی شیرین
....
شفای هر غمی باشد، که خود، آوازه ای دارد
....
زمن زنگار زجری، برگرفت این ظلمت و زنجیر
....
که دانستم زمان هم، با زمین یک سازه ای دارد
....
ز تلخی تَرک آن، تنها عزیزِ تُرک میگفتم، بتنهایی
....
تن تریاکی از هجرش، هنوز خمیازه ای دارد
....
دل از دست دادم و، دادم ز من نشنید این دنیا
....
بگو با دلبرم اینرا، که دل، دروازه ای دارد
....
چرا چنگال بیرحم زمان، بر ما چنین چیره ست
....
مگر او هم به زیر پا ،چو شـیر،جمازه ای دارد
....
کتاب معرفت،مکتوب میگردد زکاتب،گاه سختیها
....
تو می دانی، کتاب عشق هم، شیرازه ای دارد
....
عجایب جلوه ای دارد جوانی، نگه از جانب یار
....
جگر میخواهد این جادو، عجب پردازه ای دارد
....
قوی دل شو که قامت، قد علم سازی به غایت
....
شنو حرف درخشان را، حدیث تازه ای دارد
....
----------------------------------------
.
خدا باشد نگهدارت، که تنها اوست دادارت
.
لطفا پس از شنیدن و یا خواندن غزلها، در انتهای
.
هر غزل نظر دهید
.
برای دیدن رباعیات بابا قاسم میتوانید از وبلاگ زیر
.
دیدن فرمایید
.
.
