.
سلام 60
تا جوابم را به گرمی نشنوم، دایم سلامت میکنم
.
.
باران بابا
.
سلام ، من بارانم و سعی می کنم از این پس، اشعار پدر بزرگم ، قاسم درخشان مهر متخلص به درخشان را با شما به اشتراک بگذارم . ضمنا برای شنیدن غزل با صدای بابا قاسم روی قلب سبز کلیک نمایید .
لطفا در صورت استفاده از غزلها اسم و آدرس را حتما ذکر فرمایید
.
.
« ماهی قرمز »
.
قطره اشـکی، ز دل ابـر، بر این خاک چکید
.
بوی نمناکی خاک، تا دل افلاک کشـید
.
باغبانی که در آن باغچه ها، گُل میکاشت
.
دسته ای از گـل نرگـس ز همـان باغچه چید
.
کودکان در همه جا شـور و شعف میکردند
.
داد و فریاد زدنند، بچه ی گنجشـک پرید
.
سقف باران زده ی، کاه گلی کلبه ما
.
یادگاریسـت که از جد پدر، ارث رسـید
.
کله شیر لب حوض، دیده به ماهیها داشت
.
ماهی قرمز ما، شرشر آب از دهن شیر شنید
.
پسـر کوچک همسایه ی ما، خنده کنان میآمد
.
چون ز بقال سر کوچه، یکی توپ خرید
.
ظهر گشته اسـت و دلم، فکر غذا می غرد
.
مادرم بر سر دیگ، قاشقی از دیگ چشـید
.
بی خبر از همه جا، کنج حیاط تنها بود
.
آن درخشان که بجز صورت یار،هیچ ندید
.
----------------------------------------------
خدا باشد نگهدارت، که تنها اوست دادارت
.
لطفا پس از شنیدن و یا خواندن غزلها، در انتهای
.
هر غزل نظر دهید
.
برای دیدن رباعیات بابا قاسم میتوانید از وبلاگ زیر
.
دیدن فرمایید
.
.