.
...
سلام 15
.
تا جوابم را به گرمی نشنوم، دایم سلامت میکنم
.
.
باران بابا
.
سلام ، من بارانم و سعی می کنم از این پس, اشعار پدر بزرگم ، قاسم درخشان مهر متخلص به درخشان را با شما به اشتراک بگذارم . ضمنا برای شنیدن غزل با صدای بابا قاسم روی قلب سبز کلیک نمایید .
لطفا در صورت استفاده از غزلها اسم و آدرس را حتما ذکر فرمایید
.
« من طمع کردم »
.
هرچـه کردم پیشـتر، تا که فراموشت کنم اما نشد
.
درد هجـر خویش را، برگردن و دوشت کنم اما نشد
.
مثل خورشـید، درمیان روزهای زندگی، سوزنده ای
.
بارها مـن سعی کـردم ، تا که خاموشت کنم اما نشد
.
یک بهـانه از برای زیستن، گردیده ای در هستی ام
.
کوششم این بود ای فرزانـه، مدهوشت کنم اما نشد
.
با سـیاهی آن چنـان گشـتم، سـیه بخت سال ها
.
تا تـو را اینگونه مـن،شاید سیه پوشت کنم اما نشد
.
رنج بسـیاری به مـن، تحمیـل شـد در هـر زمان
.
خواسـتم بر بخت بد، اینگونه سر پوشت کنم اما نشد
.
زندگانی را صفای جاودانی، دلبـرا، این شک مکن
.
مـن طمع کردم که باید، ذره ای نوشت کنم اما نشد
.
روزگار چـون حلقه ای، پیچیده مـا را،گرد خویش
.
ای درخشان،خواستم این نکته درگوشت کنم اما نشد
.
-----------------------------------------
خدا باشد نگهدارت، که تنها اوست دادارت
.
لطفا پس از شنیدن و یا خواندن غزلها، در انتهای
.
هر غزل نظر دهید
.
.
...
سلام 14
.
تا جوابم را به گرمی نشنوم، دایم سلامت میکنم
.
.
باران بابا
.
سلام ، من بارانم و سعی می کنم از این پس, اشعار پدر بزرگم ، قاسم درخشان مهر متخلص به درخشان را با شما به اشتراک بگذارم . ضمنا برای شنیدن غزل با صدای بابا قاسم روی قلب سبز کلیک نمایید .
لطفا در صورت استفاده از غزلها اسم و آدرس را حتما ذکر فرمایید
.
« پیمان شکن »
.
سـاقی امـشب مست مستم کـن کـه مـن بیگانه ام
.
زآتـش سـرخ شــرابت ده، دو صـد پــیمانه ام
.
میـخورم پیـمانه تـا پـیمان شـکن گردم بـه او
.
ساقیـا همـراهیـم کـن، تـا در ایـن مـیخانه ام
.
تـا شـوم مسـت و رَود، از سـرحواسـم سـاقیا
.
آنـقدر می کـن بـجامم، تا نجویم من ره کاشانه ام
.
چـون غـم ایـام اکـنون گشته است از من فزون
.
پـس فـزون کـن بـاده را، تـا بگذرم از خانه ام
.
ایـن جـهان زنـدان و مـن زنـدانی ایـن کالبد
.
راه پـروازم نشــان ده عشـق مـن پـروانه ام
.
آرزو دارم دلـی شـــاد و لبـی خنـدان ولـی
.
بـی تـو هـر شب هـمچو شـمعی در دل ویرانه ام
.
روی خورشـیدت بـه دل سـوزانده تـار و پود من
.
جـام دیگر از شرابم ده که خاموشش کنم جانانه ام
.
ساقی امشب گـرمی ات نیـست عشوه ای دیـگر بیا
.
تـا بـه وَجـد و طـاعتـم آری که مـن دیوانه ام
.
سـاغر انـدر دست و ساقی مست و من هم بی خیال
.
ای خـوش امشب جاودان تـا من در ایـن بتخانه ام
.
مسـت مسـت می گفت با خود آن درخشان در خفا
.
سـاقیا من را ز خـود بیگانه کن با دادن پیمانه ام
.
-----------------------------------------
.
خدا باشد نگهدارت، که تنها اوست دادارت
.
لطفا پس از شنیدن و یا خواندن غزلها، در انتهای
.
هر غزل نظر دهید
.
.
...
سلام 13
.
تا جوابم را به گرمی نشنوم، دایم سلامت میکنم
.
.
باران بابا
.
سلام ، من بارانم و سعی می کنم از این پس, اشعار پدر بزرگم ، قاسم درخشان مهر متخلص به درخشان را با شما به اشتراک بگذارم . ضمنا برای شنیدن غزل با صدای بابا قاسم روی قلب سبز کلیک نمایید .
لطفا در صورت استفاده از غزلها اسم و آدرس را حتما ذکر فرمایید
.
« جز تو ندید »
.
غـم تـو هر چه در این سـینه، نشسته است بس است
.
این دل از بـس ز تـو دایـم بشکسته است بس است
.
مُـردم از بـس به تـو مـن نامه نوشـتم ، به خـدا
.
دل تـو عهـد نـه بسـته است گسسته است بس است
.
سـینه ام خـانه ی مهـر است نـه سـرچشـمه کین
.
کینـه کـم کن که دلم ،از تـو شکسته است بس است
.
وای بـر دل کـه تـو امیـد منـی ، معـدن کین
.
در دل سـنگی تـو ، عشـق که رُسته است بس است
.
حال باران زده ی چشم مرا ، هیچکسی جز تـو ندید
.
غیـر اشک گونه ی مـن،آب نه شسته است بس است
.
تا سحر خانه ی من،هم در و دروازه گشودست ببین
.
هیچکـس چـون تـو،درخانه نه بسته است بس است
.
چشـم مـن مثـل درخشـان ، همه جا در پی توست
.
غیـر تـو از همه یـاران ، دیگه خسته است بس است
.
-----------------------------------------
.
خدا باشد نگهدارت، که تنها اوست دادارت
.
لطفا پس از شنیدن و یا خواندن غزلها، در انتهای هر غزل نظر دهید
.
...
سلام 12
.
تا جوابم را به گرمی نشنوم، دایم سلامت میکنم
.
.
باران بابا
.
سلام ، من بارانم و سعی می کنم از این پس, اشعار پدر بزرگم ، قاسم درخشان مهر متخلص به درخشان را با شما به اشتراک بگذارم . ضمنا برای شنیدن غزل با صدای بابا قاسم روی قلب سبز کلیک نمایید .
لطفا در صورت استفاده از غزلها اسم و آدرس را حتما ذکر فرمایید
.
« غم مرا دیوانه کرد »
.
ابـر بـاران زای چـشمانت مـرا ویــرانه کـرد
.
عـقل و احـساسم نـگون شـد غم مرا دیوانه کرد
.
حِـق حِـق گـریه امـانم را بُـرید ، ای دخـترک
.
چشم خیست بس که بارید، سیل در کاشانه کرد
.
ایـن چـه زَهـری بود کاین نامردمی ها می نمود
.
وان چـه سَـمی روزگـار در سـاغر و پـیمانه کرد
.
آن زمـان کـه جـام مـی را بـا جفا کردن عجین
.
سـاقی آن جـام جـفا را، سـهم ایـن دُردانه کرد
.
یـارب ایـن دنـیا ز رنـگ و نامرادی پُرشده است
.
هـر چـه خـود آن بی وفا میکرد گفت بیگانه کرد
.
روزگـار سِرعـجیبی در ضـمیر و در نَهاد مـا نهاد
.
اشـکِ غم، سوزوفغان، درد نهانی در دل افسانه کرد
.
شـعله ی شـمع و نیازِ لحظه ی پـروازها را بنگرید
.
اشـتیاقی دل فروز و شـوق آتش در پـر پروانـه کرد
.
ای درخـشان جـز سـتم، دنیا بـه خوبان کی کند
.
بیش از ایـن اندیشه کن، چـون غـم مرا ویرانه کرد
.
-----------------------------------------
.
خدا باشد نگهدارت، که تنها اوست دادارت
.
لطفا پس از شنیدن و یا خواندن غزلها، در انتهای
.
هر غزل نظر دهید
.
..
سلام 11
.
تا جوابم را به گرمی نشنوم، دایم سلامت میکنم
.
.
باران بابا
.
سلام ، من بارانم و سعی می کنم از این پس, اشعار پدر بزرگم ، قاسم درخشان مهر متخلص به درخشان را با شما به اشتراک بگذارم . ضمنا برای شنیدن غزل با صدای بابا قاسم روی قلب سبز کلیک نمایید .
لطفا در صورت استفاده از غزلها اسم و آدرس را حتما ذکر فرمایید
.
.
« مثل من »
.
وقـتی رفـتی ، مـثل مـن هیچکسی غـصه دار نشد
.
دیـگه هـیچ فـصلی بـرام ، بعد تـو چون بهار نشد
.
صـد تـا چـشم خـوشـگل و ، تودل برو دیدم ولی
.
واسـه هـیچ کـس بعد تـو ، دل دیـگه بی قرار نشد
.
تـو بودی زندگی شیرین و عسل بود گل من اما حالا
.
چی بگــم غمت اومـد، فرصت یک ثانیه انتظار نشد
.
هـر کجا باشم به مـن حمله ورِ آتش غم، بعد از شما
.
آخه این چه دردیه به جون مـن، که فرصت فرار نشد
.
دل مـن اسـیر اون طرز نـگاه و خنده هاتون هنوز
.
وقتـی رفتـی به خـدا، دل تـوی دام شکـار نشـد
.
توخیابون دلبرا خیلی زیادند، توخودت خوب میدونی
.
ولـی هرگـز هیچکـدوم بـرای مـن، نگـار نشـد
.
تو که شه بیت تمام شعرها وغزلیـاتی برام من چه کنم
.
هیـچ کسـی بعد تـو واللـه، بـه دلـم سـوار نشد
.
مـن و ایـن بـیچاره دل، بـد جوری عاشقت شدیم
.
مـن هـنوز دوسـتت دارم، هـیچی برام دیوار نشد
.
تـو ز مـن قـهری درخـشان، ز چه رو؟ بی خبرم
.
واسـه آشتی من و تـو، هـیچ کـسی دست بکار نشد
.
-----------------------------------------
~
خدا باشد نگهدارت، که تنها اوست دادارت
.
لطفا پس از شنیدن و یا خواندن غزلها، در انتهای
.
هر غزل نظر دهید
.