.
..
سلام 25
.
تا جوابم را به گرمی نشنوم، دایم سلامت میکنم
.
.
باران بابا
.
سلام ، من بارانم و سعی می کنم از این پس, اشعار پدر بزرگم ، قاسم درخشان مهر متخلص به درخشان را با شما به اشتراک بگذارم . ضمنا برای شنیدن غزل با صدای بابا قاسم روی قلب سبز کلیک نمایید .
لطفا در صورت استفاده از غزلها اسم و آدرس را حتما ذکر فرمایید
.
.
« لاف ایمان »
.
ای کـه عاشق شدنم را،بتو صد بارعیان گفتم وبس
.
شور جان را بـه تـو با، سوز نهان گفتم و بس
.
مگر اینجا که همه، لاف بـه ایمان دارند
.
من نه با تو همه را، نام و نشان گفتم و بس
.
همه ی راز مرا، همچو کلافی تو بهم تابیدی
.
نه تو را خواهش دل، با هیجان گفتم و بس
.
هر چه من قصه برایت، به نهان می گفتم
.
به تو من در غزل وشعر و بیان، گفتم و بس
.
تو پریشانم مکن، چون زلف افشانت به دوش
.
نازنینا من ز ویرانی این،کون ومکان گفتم و بس
.
زاین درخشان که به دنبال شما میآید، آگه باش
.
شعله ای هست بجا مانده ی ایام خزان، گفتم و بس
.
-----------------------------------------
خدا باشد نگهدارت، که تنها اوست دادارت
.
لطفا پس از شنیدن و یا خواندن غزلها، در انتهای
.
هر غزل نظر دهید
.
.
.
...
سلام 24
.
تا جوابم را به گرمی نشنوم، دایم سلامت میکنم
.
.
باران بابا
.
سلام ، من بارانم و سعی می کنم از این پس, اشعار پدر بزرگم ، قاسم درخشان مهر متخلص به درخشان را با شما به اشتراک بگذارم . ضمنا برای شنیدن غزل با صدای بابا قاسم روی قلب سبز کلیک نمایید .
لطفا در صورت استفاده از غزلها اسم و آدرس را حتما ذکر فرمایید
.
.
« زندانی دل »
.
منو دیــوانگی و شــــرح پــریشـانی دل
.
توو فــرزانگی و ایـــن هـمه مـهمانی دل
.
منو درمـاندگی و بـــی کـسی و بی یــاری
.
توو سـرمستی و سـرحالی و هـــمخوانی دل
.
من ز احــوال تـو دلتنگ و مُشَــوش همه جا
.
توو بــی فــکری و آن قـصه پـــنهانی دل
.
منو اخــبار تـو از هـر کـس و نـاکس در شهر
.
توو آن قصــه و آن عشــوه ی جــانانی دل
.
منو ایـن سـرکـشی غـم کـه مـرا کرده اسیر
.
توو آزادگـی و دلـبری و مـعرکه گَـردانی دل
.
منو دل مــردگی و گـوشـه ی عُـزلَت ماندن
.
توو گُــلگُونی آن چــهره و ویـــرانی دل
.
من چـه گـویم کـه تـرا در خُور و شایسته بُود
.
توو زیـبایی و در بند کشیدن، من و زنـدانی دل
.
من که چندی چـو درخشـان بـه سـر راه توام
.
تـو هنـوزم پـی راهی بـــه پریشـانـی دل
.
-----------------------------------------
خدا باشد نگهدارت، که تنها اوست دادارت
.
لطفا پس از شنیدن و یا خواندن غزلها، در انتهای
.
هر غزل نظر دهید
.
.
.
..
سلام 23
.
تا جوابم را به گرمی نشنوم، دایم سلامت میکنم
.
.
باران بابا
.
سلام ، من بارانم و سعی می کنم از این پس, اشعار پدر بزرگم ، قاسم درخشان مهر متخلص به درخشان را با شما به اشتراک بگذارم . ضمنا برای شنیدن غزل با صدای بابا قاسم روی قلب سبز کلیک نمایید .
لطفا در صورت استفاده از غزلها اسم و آدرس را حتما ذکر فرمایید
.
. « مرا با درد درمانست »
.
مــرا از درد تـرسـی نیـست، مـی دانــی
.
کـه عشـقی سینـه سـوزم هـست و پنـهانـی
.
بـرو زاهــد، نصیـحت بـر جوانان کـن
.
چنـین گـوشی کـه مـن دارم نگیرد هیچ فرمانی
.
اگـر از درد می سـوزم مـرا بـا درد درمانست
.
بسـوزانیدم از عشـقش کـه در من نیست ایمانی
.
شمـا خاکـسترم گـر مـیدهید بـر باد، بادا باد
.
دلم از عشـق جانسوزش نمی جوید پشیمانی
.
بگوئید ابر برخیزد، به بینید باد بر گردد
.
نگارین یار مَدهوشم گرفته رنگ همخوانی
.
مرا اندازه ی عـمرم همین چند روزه خود باقیست
.
نمیدانندکه عمری سرکشی کردم به اَشکال فراوانی
.
بگو با خار و خاشاکان، بگو با مردم پاکان
.
نگیرند بعد مرگ من،برایم فاتحه خوانی
.
چه اندیشه به سرداری تـو که زیر و زبَر دانی
.
که می بردن درخشان را به جرم حس انسانی
.
-----------------------------------------
خدا باشد نگهدارت، که تنها اوست دادارت
.
لطفا پس از شنیدن و یا خواندن غزلها، در انتهای
هر غزل نظر دهید
.
.
...
سلام 22
.
تا جوابم را به گرمی نشنوم، دایم سلامت میکنم
.
.
باران بابا
.
سلام ، من بارانم و سعی می کنم از این پس, اشعار پدر بزرگم ، قاسم درخشان مهر متخلص به درخشان را با شما به اشتراک بگذارم . ضمنا برای شنیدن غزل با صدای بابا قاسم روی قلب سبز کلیک نمایید .
لطفا در صورت استفاده از غزلها اسم و آدرس را حتما ذکر فرمایید
.
.
« شور شیدایی »
.
دلبـرا،هـرچه دراین خـانه نشستیم نیامد خبری
.
آنچه در شـهر،بدنبـال تـوگشـتیم ندیدیم اثری
.
دائمـاً در پـی تـو بر سر هر کوی و گذر میگردیم
.
نکند اینکه تو پیـدا نشدی، رفتی و اکنون سـفری
.
رد پای تو که هر روزه دراین کوچه بجا بودکجاست
.
شاید اصلاً نروی راه و چو مرغان هوا در گذری
.
بانوی سـبزسـفرکرده نگه کن که زمستان آمد
.
مگریز از بَـر مـا، بی توکجاست برگ وبَری
.
تـوکجای دل ما جا داری کز تـو به ما هر لحظه
.
میرسـد شعله ی عشقی و به پا میکند اینگونه شری
.
شـور شـیدایی و،ایـن شـورش دل ما را کشت
.
ورنـه غـم کیسـت کـه ما را بنمـود خیره سری
.
از همان لحظه که دل را بتو دادیم درخشان میگفت
.
عشـق یعنی همه افسردگی و بیکسی و دربـدری
.
-----------------------------------------
خدا باشد نگهدارت، که تنها اوست دادارت
.
لطفا پس از شنیدن و یا خواندن غزلها، در انتهای
.
هر غزل نظر دهید
.
.
.
...
سلام 21
.
تا جوابم را به گرمی نشنوم، دایم سلامت میکنم
.
.
باران بابا
.
سلام ، من بارانم و سعی می کنم از این پس, اشعار پدر بزرگم ، قاسم درخشان مهر متخلص به درخشان را با شما به اشتراک بگذارم . ضمنا برای شنیدن غزل با صدای بابا قاسم روی قلب سبز کلیک نمایید .
لطفا در صورت استفاده از غزلها اسم و آدرس را حتما ذکر فرمایید
.
.
.
« بلبل سرگشته »
.
آمـدیـم بَـر در آن خـانه ، کسـی خانه نبود
.
گـر چـه مـا زنـگ زدیم هیچ کسی در نَگشُود
.
غَـرض از آمـدن و رفتـن مـا دیـدن بـود
.
دیـدن روی شمـا ، لیـک کسـی رخ نه نمود
.
چـون شـدآخـر؟تـو بگو خسته شدی از دل ما ؟
.
هــر چـه فـریـاد زدیـم کـس نـه شـنود
.
رسـم مـا ایـن نَبُـود کُشـتن مهمـان دم در
.
هیـچ گاه ، کـار تـو را هیـچکسـی گفته درود ؟
.
آن کـه بیچاره شده است ایـن دل آواره ماست
.
نـاله از دل کـه بـر آیـد به شود شعر و سرود
.
ما چقدر خون جگریم،بلبل سرگشته،فقط میداند
.
نگر ازعشق توسوزیم و،نداریم به تن،آتش ودود
.
چندسالیست که دل را زستم کُشتی وخود میدانی
.
زیـن همـه ظلـم نمودن، گو چقدر بُردی سُود
.
بسکه آتش زده ای بردلمان حال درخشان شده ایم
.
دلبرا هیچ ندیدی که چه خوشنود شده خَصم حسود
.
-----------------------------------------
.
خدا باشد نگهدارت، که تنها اوست دادارت
.
لطفا پس از شنیدن و یا خواندن غزلها، در انتهای
.
هر غزل نظر دهید