.
....
سلام 20
.
تا جوابم را به گرمی نشنوم، دایم سلامت میکنم
.
.
باران بابا
.
سلام ، من بارانم و سعی می کنم از این پس, اشعار پدر بزرگم ، قاسم درخشان مهر متخلص به درخشان را با شما به اشتراک بگذارم . ضمنا برای شنیدن غزل با صدای بابا قاسم روی قلب سبز کلیک نمایید .
لطفا در صورت استفاده از غزلها اسم و آدرس را حتما ذکر فرمایید
.
« بازیچه »
.
بـاز امشب بـه هـوای تــو،هـوایـی شـده دل
.
ملحـد خـانـه نشیـن،بـاز خـدایـی شـده دل
.
هـر چـه کـردم بنشینـد سر جایـش،کـه نشـد
.
قامت خـم شـده اش،همچـو عصایـی شـده دل
.
سعـی کـردم کـه بمـانـد، نـرود جـای دگـر
.
بـس گریـزان شـده و، فکـر جدایـی شـده دل
.
خـواستـم سینـه شـکافـم، کـه بـرون آیـد دل
.
دیـدمـش زیـر قـدومت، کـه فدایـی شـده دل
.
گفتمـش غـم زده دل،از چـه چنیـن خنـدانـی
.
گفـت بنگـر،کـه چـه زیبـا و بـلایـی شـده دل
.
دل بـی مهـر و وفـا،گرچـه همـه دردسـر است
.
ولـی آن دردســرش، مثــل دوایـی شـده دل
.
چشـم می بینـد و دل،درطلبش حکـم تمنـا دارد
.
عقـل دانـد، مرتکـب بـر چـه جفایـی شـده دل
.
زنـدگـی بـازی ایـن دیـده و دل،بـوده و هست
.
ورنـه مُـرده ست همانکس کـه،رهایـی شـده دل
.
عشـق بـازی،همـه درذات درخشـان جـاریـست
.
گـر چـه بازیچـه ی دست،نـاقـلایـی شـده دل
.
-----------------------------------------
خدا باشد نگهدارت، که تنها اوست دادارت
.
لطفا پس از شنیدن و یا خواندن غزلها، در انتهای
.
هر غزل نظر دهید
.
.
...
سلام 19
.
تا جوابم را به گرمی نشنوم، دایم سلامت میکنم
.
.
باران بابا
.
سلام ، من بارانم و سعی می کنم از این پس, اشعار پدر بزرگم ، قاسم درخشان مهر متخلص به درخشان را با شما به اشتراک بگذارم . ضمنا برای شنیدن غزل با صدای بابا قاسم روی قلب سبز کلیک نمایید .
لطفا در صورت استفاده از غزلها اسم و آدرس را حتما ذکر فرمایید
.
.
« مست مست »
.
ساقی امشب مست مست از کوچه ات خواهم گذشت
.
بی مهیـب از خشـم تـو از خانه ات خواهم گذشت
.
جـان و دل بـر کـف بگـیرم بـهر تـو اندر طبق
.
بی سـر و پـا از حیـاط و کلبـه ات خواهم گذشت
.
فـرش سـازم چشـم خـود در زیـر پـایت ساقیا
.
ازنوک پایت ببوسم وز فضای سینه ات خواهم گذشت
.
می کـنم در کـوچه ها صـد شـمع روشن بهر تو
.
خون بریزم بر سر راه تو و دیوانه ات خواهم گذشت
.
سـاغـر پُـر مـهرت ای زیبـا صنـم گیرم به دست
.
مـی بنـوشـم وز در میخـانـه ات خواهم گذشت
.
وصـل تـو ای سـاقیـا امشـب مـرا بی اختـیار
.
می کِشد آنجا، کـه از کاشـانه ات خـواهم گذشت
.
گـر کـه از ترست کنی مـا را ز وصلت بی نصیب
.
مـن کجـا، بی جرعـه ی پیمـانه ات خواهم گذشت
.
خـود چـه سـودت میدهد آخر،درخـشان فاش گو
.
گـر کـه من افسـرده از بتـخانه ات خواهم گذشت
.
-----------------------------------------
خدا باشد نگهدارت، که تنها اوست دادارت
.
لطفا پس از شنیدن و یا خواندن غزلها، در انتهای
هر غزل نظر دهید
.
.
...
سلام 18
.
تا جوابم را به گرمی نشنوم، دایم سلامت میکنم
.
.
باران بابا
.
سلام ، من بارانم و سعی می کنم از این پس, اشعار پدر بزرگم ، قاسم درخشان مهر متخلص به درخشان را با شما به اشتراک بگذارم . ضمنا برای شنیدن غزل با صدای بابا قاسم روی قلب سبز کلیک نمایید .
لطفا در صورت استفاده از غزلها اسم و آدرس را حتما ذکر فرمایید
.
« چهره ی زیبا »
.
خنـده ی شــاد تـو از،آب حـیات است خوشتر
.
روی زیـبای تــو از،شـاخ نـبات اسـت بهـتر
.
روی تــو بـاغ گـل و،آن دهـنت غـنچه گل
.
قـد تــو شـاخ گلـم، از قـد سـرو است سـرتر
.
شــهد لبـهای تـو چـون، شهد عسل شیرین است
.
چشـم شـهلای تـو چـون ، شـام سیاهست دختر
.
مه و خورشید و ستاره،چه درخشنده و زیباینـد لیک
.
حور رخشان من آن، چهره زیبای تواست ای اختر
.
در طـواف شـمع تـو،سـوزد دلـم پـروانه سان
.
چشـم تـو شمـع و، تـن خـون جـگرم خاکستر
.
گـرچـه دور از رخ زیبـای تـو است،دست وصال
.
لیک هـرلحظه مرا،خاطره هایت شده است همبستر
.
حـرکاتـت هـمه بـا مـهر و وفـا،مـوزون است
.
لـحن زیبـای تــو از،فهـم درخشـان بـرتـر
.
-----------------------------------------
خدا باشد نگهدارت، که تنها اوست دادارت
.
لطفا پس از شنیدن و یا خواندن غزلها، در انتهای
.
هر غزل نظر دهید
.
.
...
سلام 17
.
تا جوابم را به گرمی نشنوم، دایم سلامت میکنم
.
.
باران بابا
.
سلام ، من بارانم و سعی می کنم از این پس, اشعار پدر بزرگم ، قاسم درخشان مهر متخلص به درخشان را با شما به اشتراک بگذارم . ضمنا برای شنیدن غزل با صدای بابا قاسم روی قلب سبز کلیک نمایید .
لطفا در صورت استفاده از غزلها اسم و آدرس را حتما ذکر فرمایید
.
« اولین دیدار »
.
درون خویـش را گشتـم ، بجز تـو هیچ پیـدا نیست
.
تـو می دانی بسان مـن، کسی بهر تـو شیدا نیست
.
علیلـم کرده ای ای یـار، زمین گیـری زمین گیرم
.
که در عشق تو زیبا رو،کسی اینگـونه رسـوا نیست
.
چنان از هجر تـو جانـا، شـدم در بند ایـن غم ها
.
که دور از کـوی تـو جایی، برایم دور دنیـا نیست
.
چـرا ماننـد یک سنگی، زسـردی برف و یخبنـدان
.
من ازایـن سـردی قلبت، برایـم صبح فـردا نیست
.
تـو می دانـی چه گیـرا بود، نگاهت اولین دیـدار
.
جـدا ماندن ز تـو یارا، تـوان و همـت مـا نیست
.
چـه می دانـد چـه مشـگل ها، بـرای دیدنت دارم
.
عزیـزی که به هجـر کس، دچار یـار زیبـا نیست
.
شنـو، ای مونس جانـم، درخشـان گشته ام از تب
.
که خورشید فلک حتی، چنیـن گرمش ز گرما نیست
.
-----------------------------------------
.
خدا باشد نگهدارت، که تنها اوست دادارت
.
لطفا پس از شنیدن و یا خواندن غزلها، در انتهای
.
هر غزل نظر دهید
.
.
سلام 16
.
تا جوابم را به گرمی نشنوم، دایم سلامت میکنم
.
.
باران بابا
.
سلام ، من بارانم و سعی می کنم از این پس, اشعار پدر بزرگم ، قاسم درخشان مهر متخلص به درخشان را با شما به اشتراک بگذارم . ضمنا برای شنیدن غزل با صدای بابا قاسم روی قلب سبز کلیک نمایید .
لطفا در صورت استفاده از غزلها اسم و آدرس را حتما ذکر فرمایید
.
« دل پشیمان شده »
.
مـن که ویـران شدم از، حـالت ویـرانی خویش
.
زار و گریـانم از ایـن، زاری و گـریـانی خویش
.
تـا بدنبال تـو ای عشـق چنین، حال روانـی دارم
.
بیـن که حیـرانم از این، نحوه ی حیـرانی خویش
.
می برد قاصـدک روح مـرا، همره خـود باد صبـا
.
عمـرطـی گشـته پریشـان، بـه پریشـانی خویش
.
همـه جا گشـتم و پنـهان شـده بـودی، ز نـظر
.
مُـردم از غصـه ی پنـهانـی، پنـهانـی خـویش
.
عشـق تـو در همـه ی روح و تنـم ، کـرده نفـوذ
.
رفتـه روحـم دگـر از، لـذت روحـانـی خویش
.
پیـش هـر کـس سـخن از عشـق شـود، برخیزم
.
بـس گریـزانم از ایـن، کـار گـریـزانی خویش
.
زان زمانیـکه بدام تـو فتادم، چه پشـیمان شده دل
.
دل پشـیمان شـده از، وضـع پشـیمانی خـویش
.
چـون درخشـان همـه ی عمر، بدنبـال دل است
.
دل مـا کـرده درخشـان، بـه درخشـانی خویش
.
-----------------------------------------
خدا باشد نگهدارت، که تنها اوست دادارت
.
لطفا پس از شنیدن و یا خواندن غزلها، در انتهای
.
هر غزل نظر دهید
.