....
.
.
.
سلام 82
تا جوابم را به گرمی نشنوم، دایم سلامت میکنم
.
.
باران بابا
.
سلام ، من بارانم و سعی می کنم از این پس، اشعار پدر بزرگم ، قاسم درخشان مهر متخلص به درخشان را با شما به اشتراک بگذارم . ضمنا برای شنیدن غزل با صدای بابا قاسم روی قلب سبز کلیک نمایید .
لطفا در صورت استفاده از غزلها اسم و آدرس را حتما ذکر فرمایید
.
....
« من از تبار دوزخم »
....
دل زکسی نبرده ام، دل ز کفم ربوده اند
....
من ز کسی ندیده مهر، مهر ز من زدوده اند
....
صحبتی از وفا نکرد، هیچ لبی به گوش من
....
چه گوش ها که زمزمه، ز شعر من شنوده اند
....
مهر و محبت از کسی،ندیده ام به چشم خویش
....
ولی سرود عاطفی ، لبان من سروده اند
....
در این سرای بی کسی،غصه و غم هم سفرند
....
وه چه بسینه ماندگار،هردوچه خوش غنوده اند
....
من ز تبار دوزخم، در دل من جهنم است
....
آتش من کسی ندید، دوزخیان ستوده اند
....
اینکه کنون کدام راه، به مقصدی رساندم
....
ره بلدی نشان نداد، کوره رهم نموده اند
....
زآنکه درخشان نبودست، بخت رمیده ی دلم
....
چو چوب های بی صدا، کنون مرا خموده اند
....
---------------------------------------------
.
خدا باشد نگهدارت، که تنها اوست دادارت
.
لطفا پس از شنیدن و یا خواندن غزلها، در انتهای
.
هر غزل نظر دهید
.
برای دیدن رباعیات بابا قاسم میتوانید از وبلاگ زیر
.
دیدن فرمایید
.
.