سلام شصت و یک
.
سلام 61
تا جوابم را به گرمی نشنوم، دایم سلامت میکنم
.
.
باران بابا
.
سلام ، من بارانم و سعی می کنم از این پس، اشعار پدر بزرگم ، قاسم درخشان مهر متخلص به درخشان را با شما به اشتراک بگذارم . ضمنا برای شنیدن غزل با صدای بابا قاسم روی قلب سبز کلیک نمایید .
لطفا در صورت استفاده از غزلها اسم و آدرس را حتما ذکر فرمایید
.
.
« پشیمان شده ایم »
.
مـن و دل در نظرش ، خوار و پریشـان شده ایم
.
این گذشته است ز کار، چون بدتر از آن شده ایم
.
هیچ رخصت نه نماید، که رخش را نگریم لاکردار
.
نه که تنـها و نه جمع ، از همـه پنـهان شده ایم
.
همه جا ، فخر فروشی به کند یا نه کند ، می دانیم
.
مـا دگـر در نگـه اش ، مجرم زنـدان شده ایم
.
یـاد ایـام قـدیم ، خاطـره انگیـز است ، لیک
.
مـا از این شـیوه ی او ، پاک پشـیمان شده ایم
.
هـر که در مزرعـه ای ، میوه خـورد آزاد است
.
شـاید این حکـم به گوید ، که مسلمان شده ایم
.
همـه از نـوع بشــر، جمـلگی آدم هسـتیم
.
نه مَـلک هستی و مـا ، تازه گی انسان شده ایم
.
هرگز اینـگونـه نمی دید ، کسی ایـن رخ مـا
.
کاش او دیـد ، که با غصـه چه همخوان شده ایم
.
گو درخشـان ، تـو دگر چهره مپوشـان به نقاب
.
تا مـگر آینـه گویـد ،که چـه ویـران شده ایم
.
-------------------------------------------
.
خدا باشد نگهدارت، که تنها اوست دادارت
.
لطفا پس از شنیدن و یا خواندن غزلها، در انتهای
.
هر غزل نظر دهید
.
برای دیدن رباعیات بابا قاسم میتوانید از وبلاگ زیر
.
دیدن فرمایید
.
.
