.
.
سلام 38
.
تا جوابم را به گرمی نشنوم، دایم سلامت میکنم
.
.
باران بابا
.
سلام ، من بارانم و سعی می کنم از این پس, اشعار پدر بزرگم ، قاسم درخشان مهر متخلص به درخشان را با شما به اشتراک بگذارم . ضمنا برای شنیدن غزل با صدای بابا قاسم روی قلب سبز کلیک نمایید .
لطفا در صورت استفاده از غزلها اسم و آدرس را حتما ذکر فرمایید
.
.
« دروازه قرآن »
.
امشـب هوای دیدنت ای گل ، بچمـران گرفته دل
.
چمـران نشد ، جوار خواجوی کرمـان گرفته دل
.
من منتـظر نشسـته و ، چشـمم بـه سـوی توست
.
جـایی بـرای تـو ، به دروازه قـرآن گرفته دل
.
دسـتم نمـی رسـد بـه تـو ، جـانا خـودت بگو
.
در شـاهچـراغـم و ، نـوری ز ایمـان گرفته دل
.
اینجـا بمـانم از بـرای تـو ، که باران اشک چشم
.
اینـگـونه همـره فـواره ی ، چمـران گرفته دل
.
امشـب دلـم چــرا ، بـه آتش کشـیـده بـاز
.
شاید نشان ز دیدن ارگی، چـو زنـدان گرفته دل
.
در شهـر و هـر مکـان ، هسـت از شمـا نشـان
.
گویـا هـوای رفتن جایی ، چو زرقـان گرفته دل
.
زان رو دو نـرگس مستت ، به مـا نـگه نمی کنند
.
شـاید سـراغی ز دریاچه ی ، پریشـان گرفته دل
.
قلب کـه را، نشان گرفته ای ، به چشمان خویشتن
.
دانـی کـه بی حضـورتـان ، عصـیان گرفته دل
.
در مسـجد جـامع عتیـق ، کـرده ام نمـاز و باز
.
اینک هـوای رفتـن، گـود عـربـان گرفتـه دل
.
حافـظ ، امیـد دلـهای بی شکـیب هم ، رفته ام
.
گویـا سـراغ جهـان نمـا و ، بستـان گرفتـه دل
.
نعشـم به هفت تنـان مبر درخشـان، که چهل مقام
.
قبـلاً چـو بـوده دل،خویم بدان مکان گرفته دل
.
-----------------------------------------
.
خدا باشد نگهدارت، که تنها اوست دادارت
.
لطفا پس از شنیدن و یا خواندن غزلها، در انتهای
.
هر غزل نظر دهید
.