.
...
سلام 30
.
تا جوابم را به گرمی نشنوم، دایم سلامت میکنم
.
.
باران بابا
.
سلام ، من بارانم و سعی می کنم از این پس, اشعار پدر بزرگم ، قاسم درخشان مهر متخلص به درخشان را با شما به اشتراک بگذارم . ضمنا برای شنیدن غزل با صدای بابا قاسم روی قلب سبز کلیک نمایید .
لطفا در صورت استفاده از غزلها اسم و آدرس را حتما ذکر فرمایید
.
.
« مرغ سحر »
.
من دراندیشه مرغ سحر و،مرغ سحر فکر گریز
.
دلبرا خون مرا، این همه بیخود، تو مریز
~
هر چه اندیشه ی من، صلح و صفا بود به تو
.~
~تو به من جنگ کنی،عشق ندارد که ستیز
.
غوره ی شاخه ی تاک، گر چه بُود ترش ولی
.
چون زمانی بگذشت، میشودش عاقبت کار مویز
.
هر گُلی اول کار، چون علفی خود روی است
.
صبر باید، که ترا هم، شـود این عشق عزیز
.
ساقیا جام می سـرخ بده، دلبرمان را شاید
.
مستی آرد به سرش،بین من و مدعیان راه تمیز
.
من و تو هر دو، ز یک گوهر پاکیم، ز چه رو؟
.
تو مرا پیش همه خُرد کنی، کوچک و ریز
.
هرچه بر جان و تنم، جور و ستم کردی بس
.
اکتسابی است، چنین بی مهری، نی ز غریز
.
من در اندیشه به درگاه،در منزل تو بنشسته
.
دایماً فکر درخشان،همه برخاستن و گفتن خیز
.
-----------------------------------------
خدا باشد نگهدارت، که تنها اوست دادارت
.
لطفا پس از شنیدن و یا خواندن غزلها، در انتهای
.
هر غزل نظر دهید
.