.
...
سلام 28
.
تا جوابم را به گرمی نشنوم، دایم سلامت میکنم
.
.
باران بابا
.
سلام ، من بارانم و سعی می کنم از این پس, اشعار پدر بزرگم ، قاسم درخشان مهر متخلص به درخشان را با شما به اشتراک بگذارم . ضمنا برای شنیدن غزل با صدای بابا قاسم روی قلب سبز کلیک نمایید .
لطفا در صورت استفاده از غزلها اسم و آدرس را حتما ذکر فرمایید
.
.
« تقصیر »
.
از روز ازل تقصیر من بود نه چشمان شما
.
لا علاجی ام زنجیر من بود نه درمان شما
.
بدبختی از اول توی این طالع نوشته است
.
از پا قدم بخت سیام بود نه ایمان شما
.
تا حرفی ز رفتار شما بود میان همه ی جمع
.
من سپر بلا بودم به حرفهای چو پیکان شما
.
این حُسن خداداد که در چشم شما هست
.
دایم میزنه تیری بمن، از خم مژگان شما
.
من خانه شاگردم دست به سینه که یه روزی
.
شاید بتونم اجـرا کنم دستور و فرمان شما
.
اینجوری نبین که من به پیشتون زار میزنم زار
.
چون کوه می شم تا برسم به وصل پنهان شما
.
روزیکه درخشان ز غم هجرشما خانه نشین شد
.
غم بود که مامور شده بود بر در زندان شما
.
-----------------------------------------
خدا باشد نگهدارت، که تنها اوست دادارت
.
لطفا پس از شنیدن و یا خواندن غزلها، در انتهای
.
هر غزل نظر دهید
.