.
...
سلام 27
.
تا جوابم را به گرمی نشنوم، دایم سلامت میکنم
.
.
باران بابا
.
سلام ، من بارانم و سعی می کنم از این پس, اشعار پدر بزرگم ، قاسم درخشان مهر متخلص به درخشان را با شما به اشتراک بگذارم . ضمنا برای شنیدن غزل با صدای بابا قاسم روی قلب سبز کلیک نمایید .
لطفا در صورت استفاده از غزلها اسم و آدرس را حتما ذکر فرمایید
.
.
« سینه ی ناپاک »
.
من که از خود بگذشـتم، چه رسد از تو دگر
.
بام دیگر به کف آر و، بـه سـر بام به پَر
.
دل من پاک تر از، چشم شما بود و لیک
.
تو در آن سینه ی ناپاک، دلی پاک ببر
.
همه جا وصف تو کردم، که خودم خوار شدم
.
دیگر از من که گذشت، همدم دیگر تو بخر
.
غنچه یِ عشق مرا، هیچ کسی جز تو نه چید
.
ریشه ام خشک نمودی، دگر از تَرکه خشکم بگذر
.
من که جاری شده بودم، مثه یک سیل روان
.
سد مکن راه مرا و، تـو مـپیچان ز سفر
.
من دگر فکر سلامت، به سرم نیست برو
.
بیش ازاین خویش میانداز، در این ره به خطر
.
رمه ای از همه ی، اهل دلان پشت سرت
.
پیشتر رُو، خود در این مـزرعه،آنان تو مَچر
.
می روم تا به درخشان برسم باهمه در
.
که نه بینی تو ز ما،هیچ کجا،هیچ خبر
.
-----------------------------------------
خدا باشد نگهدارت، که تنها اوست دادارت
.
لطفا پس از شنیدن و یا خواندن غزلها، در انتهای
.
هر غزل نظر دهید
.